My account

login

registration

   Advertizing D▼


 » 
Arabic Bulgarian Chinese Croatian Czech Danish Dutch English Estonian Finnish French German Greek Hebrew Hindi Hungarian Icelandic Indonesian Italian Japanese Korean Latvian Lithuanian Malagasy Norwegian Persian Polish Portuguese Romanian Russian Serbian Slovak Slovenian Spanish Swedish Thai Turkish Vietnamese
Arabic Bulgarian Chinese Croatian Czech Danish Dutch English Estonian Finnish French German Greek Hebrew Hindi Hungarian Icelandic Indonesian Italian Japanese Korean Latvian Lithuanian Malagasy Norwegian Persian Polish Portuguese Romanian Russian Serbian Slovak Slovenian Spanish Swedish Thai Turkish Vietnamese

Definition and meaning of آ

Definition

definition of Wikipedia

   Advertizing ▼

Phrases

آ (سیریلیک) • آ اس تی ام بین المللی • آ اس تی ام بین‌الملل • آ اس رم • آ ث میلان • آ در گویش ها و زبان های ایرانی • آ در گویش‌ها و زبان‌های ایرانی • آ و د-آرنا • آ پرفکت سرکل • آ پوستریوری • آ ‌ام • آ ‌بی ‌اس ۱ • آ-۱۰ • آ-۱۰ تاندربولت ۲ • آ. ب. ث. آفريقا • آ. ب. ث. آفریقا • آ. ب. س. آفریقا • آ.ث میلان • آ.ث. ميلان • آ.ث. میلان • آ.ث. میلان (باشگاه فوتبال) • آ.ث.میلان • آ.س میلان • آ.س.آ • آ، ب، ث... منهتن • آر.اس.ا • آراس آ • آنتوسیانوزید آ • آندره آ پیرلو • آندره‌آ پیرلو • ا آی سی ای • ا اکپرسیونیسم انتزاعی • ا لیست اپارت • ا ژ و • ا. حاجی‌بیف • ا. هنری • ا.ب.ف • احمد سمیعی (ا. شنوا) • ار. آ. اف. • اس آ.اس • اس.آ.اس • اكسپرس آ ام ۱ • ام آ ان • امگا اس‌آ • ام‌اس‌ا‌‌ی‌وی • ام‌ای‌آ • ايرباس آ-۳۸۰ • اً • اُ آر اس • اُ این کالفر • اِ (سیریلیک) • اکسپرس آ ام ۱ • اکسپرس آ ام ۲۲ • ایرباس آ-۳۰۰ • ایرباس آ-۳۱۰ • ایرباس آ-۳۱۰ ام آر تی تی • ایرباس آ-۳۱۰ ام‌آرتی‌تی • ایرباس آ-۳۱۸ • ایرباس آ-۳۱۹ • ایرباس آ-۳۲۰ • ایرباس آ-۳۲۱ • ایرباس آ-۳۳۰ • ایرباس آ-۳۴۰ • ایرباس آ-۳۵۰ • ایرباس آ-۳۸۰ • اینترفرون بتا یک آ • ا‌لی دی‌بی • باشگاه فوتبال آ.ث. میلان • بقعه عون‌ا‌ابن علی • ج.ا.ا • جمینای ۶-آ • جمینای ۹-آ • جی‌پی‌آ • دابلیو ا اچ جی۶۴ • دایملر آ گ • دویتز آ.گ. • دی.ان.آ مکمّل • دی‌اُ‌ام • ر.ا.ب • رونی ا سولیوان • سری آ • سیستم آو ا داون • سیستم آو اِ داون • سیستم او ا داون • شیوه ام‌ال‌آ • فورتیس اوهرن آ گ • فیونا ا‌پل • م. ا. به آذین • م. ا. به‌آذين • م. ا. به‌آذین • م.ا. به‌آذین • م.ا.به‌آذین • مالسی-ا-ماده • محمود اعتمادزاده (م.ا.به آذین) • مده آ • مده‌آ • ناباری نو ا • نبری نو ا • هپاتیت آ • ویتامین آ • ویلیام آ. سی تر • پانته آ و آبراداتاس • پانته‌آ • پانته‌آ بهرام • پانته‌آ بهرامی • پانجه آ • پانجه‌آ • گاد پوت ا اسمایل آپون یور فیس • گوده‌آ

Wikipedia

ا

از Wikipedia، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری, جستجو
الفبای فارسی
ابپتثج
چحخدذر
زژسشصض
طظعغفق
کگلمنو
هی
حروف دیگر
ءآاًهٔة
شكل حرف
جداآغازیمیانیپایانی
ااـاـا

یکی از حروف واكهٔ (مصوت) فارسی است که گاه به صورت (ا) و گاه به صورت کرسی حرف‌های واكهٔ کوتاه (زبر و زیر و پیش) به کار می‌رود، مانند: اَبر، اِنسان و اُستاد

"ا" می‌تواند نمایانگر اولین حرف الفبای فارسی یعنی الف باشد.

همینطور در لغتنامه‌ها "ا" مخفف "اسم" است.

ا همچنین حرف اول در الفبای عربی است.

جستارهای وابسته

این نوشتار دربارهٔ زبان و زبان‌شناسی خُرد است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
.

.

آ

از Wikipedia، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری, جستجو

آ، یکی از نشانه‌های خطِ فارسی

الفبای فارسی
ابپتثج
چحخدذر
زژسشصض
طظعغفق
کگلمنو
هی
حروف دیگر
ءآاًهٔة


فهرست مندرجات

نام‌ها

این نشانه را با نام‌های مختلف معرفی کرده اند از جمله:

  • الف لَیّنه[۱]
  • الف ممدوده[۲]
  • مدّ ِ روی الف[۳]
  • آی با کلاه، در بین مردم

ماهیت

یکی از اشتباهات تاریخی در مورد این نشانهٔ آوایی آن است که جزو یکی از حروف الف‌با و به عنوان اولین حرف الف‌بای فارسی از آن یاد می‌شود. در فرهنگ معین در آغاز فصل «آ، ا» نوشته شده است:««آ» و «ا» را در الفبای فارسی یک ‌حرف بحساب آورند، اما در حقیقت دو حرف جداگانه‌اند،...»[۴] در لغت‌نامه دهخدا نیز آمده است:« آ. (حرف ) الف لينه، مقابل همزه يا الف متحرکه، حرف اول است از حروف هجا، و درحساب جمل آن را به يک دارند.» [۵] اما این نشانه در حقیقت ترکیبی از دو حرف از الف‌بای فارسی است: «ا» به عنوان صامت که شکلی از اشکال همزه است و «ا» که مصوت بدون نامی است از مصوت‌های شش‌گانهٔ خط فارسی.[۶] در دستور خطّ فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در جدول ۱. نشانه‌های خطّ فارسی، نشانه‌های اصلی. سی‌وسه نشانه معرفی شده است و این نشان «آ» جزو نشانه‌های سی‌و‌سه‌گانه‌ای که الفبای فارسی را تشکیل می‌دهند آورده نشده است.[۷]

کسانی که به زبان فارسی سخن می‌گویند تفاوتی بین بیان واژه‌هایی مانند: «عابر» و «آبر»[۸] قایل نیستند.

تبدیلات

تمام مطالب این بخش از لغت‌نامه دهخدا مادهٔ «آ» نقل شده است. مگر آن که از منبع دیگری نام برده شده باشد.

  • در اول بعضی از واژه به صامت همزه و مصوت زبر (همزه مفتوحه) تبدیل می‌شود. مانند: «آفسانه» و «اَفسانه»
بپيش خلق شب و روز بر مناقب تستمدار قصه و تاريخ و آفسانه من.
(سيف اسفرنگ)
ده روزه مهر گردون افسانه است افسوننيکي بجاي ياران فرصت شمار، يارا! [۹]
  • در میان بعضی از واژه نیز به صامت همزه و مصوت زبر (همزه مفتوحه) تبدیل می‌شود. مانند: «آشميدن» و « آشاميدن» یا « آرميدن» یا « آراميدن»
دد و دام و هر جانور کش بديدز گيتي به نزديک او آرميد.
  • در بعضی از واژه‌ها از اول واژه حذف می‌شود اما معنای واژه تغییر نمی‌کند. مانند: «آلاله» و «لاله».
  • در واژه «ایمن»، «آ» که در عربی در آغاز واژه «آمن» وجود دارد به «ای» تبدیل شده است.
نوروز روزگار نشاط است و ايمنيپوشيده ابر دشت به ديباي ارمني.
  • در ترکیب با بعضی از واژه‌ها «همزه» آن حذف و فقط مصوت باقی می‌ماند، مانند: «شاداب».[۱۰]

نقش دستوری

  • به عنوان پیشوند بعضی از فعل‌ها و اسم‌ها را به معنای مقابلش تبدیل می‌کند. مانند: «هو» که به معنای «خوب» است و «آهو» که به معنای «ناخوب» و «بد» یا «سغده» سوخته و «آسغده» به معني ناسوخته و يا نيم سوخته.
دگر گفت بد چيست بر پادشاکزو تيره گردد دل پارسا
چنين داد پاسخ که بر شهريارخردمند گويد که آهوست چار.
  • در گویش مردم، پیش از اسم یا یکی از انواع صفت فاعلی قرار می‌گیرد و جنبهٔ احترام یا مزاح و یا تحقیر و توهین دارد. مانند: «آمیرزا»، «آشیخ هادی»، «آمیز قلمدون»[۱۱]

پانویس

  1. علی‌اکبر دهخدا، جلد ۱ صفحه‌ٔ ۱
  2. محمد معین، جلد ۱ صفحه‌ٔ ۱
  3. دستور خطّ فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صفحهٔ ۱۶
  4. محمد معین، جلد ۱ صفحه‌ٔ ۱
  5. علی‌اکبر دهخدا، جلد ۱ صفحه‌ٔ ۱
  6. ایرج کابلی، وزن‌شناسی و عروض، صفحهٔ ۱۶
  7. دستور خطّ فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صفحهٔ ۱۶
  8. نام محلی است، به عنوان نمونه در نام «ابراهیم‌بن عاصم آبری».
  9. حافظ به روایت شاملو، چاپ هفتم صفحهٔ ۲
  10. علی‌محمد حق‌شناس، صفحهٔ ۲۷۰
  11. احمد شاملو، صفحهٔ ۱
‎‎

منابع

  • دهخدا، علی‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا جلد ۲ شماره مسلسل ۱. تهران: چاپخانهٔ مجلس، ۱۳۲۵.
  • معین، محمد. فرهنگ‌نامه فارسی جلد اول. چاپ نهم، تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۵، ۳-۰۱۶۴-۰۰-۹۶۴ ISBN، ‏۷۵۶.
  • دستور خطّ فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی. چاپ پنجم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۵، ۳-۱۳-۷۵۳۱-۹۶۴ ISBN. ‏، وب‌گاه
  • کابلی، ایرج. وزن‌شناسی و عروض. تهران: انتشارات آگه، ۱۳۷۶.
  • حق‌شناس، علی‌محمد. «نقش‌های دو گانهٔ همزه در ساخت آوایی زبان فارسی». مقالات ادبی، زبانشناختی. تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۰، ۲۵۷.
  • شاملو، احمد. کتاب کوچه حرف آ. با همکاری آیدا سرکیسییان. چاپ دوم، تهران: انتشارات مازیار، ۱۳۷۷، ۳ـ۲ـ۹۱۲۳۴ـ۹۶۴ ISBN. ‏

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

.

اً

از Wikipedia، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری, جستجو

اً. علامت نصب در زبان عربی که در شیوهٔ نگارش فارسی با الف‌بای گرفته شده از عربی به کار می‌رود.

الفبای فارسی
ابپتثج
چحخدذر
زژسشصض
طظعغفق
کگلمنو
هی
حروف دیگر
ءآاًهٔة

به این علامت تنوین نصب گفته می‌شود. در رسم الخط زبان فارسی که شکل حروف مانند الفبای عربی است از این علامت استفاده می‌شود و مانند حرف نون تلفظ می‌شود. در الف‌باهای فارسی که از زبان لاتین گرفته شده است این علامت با حرف «N» نشان داده می‌شود و در الفبای تاجیکی برای تنوین نصب علامتی وجود ندارد در این الفبا حرف «نون» با حرف Н نشان داده می‌شود.

فهرست مندرجات

شکل‌های نوشتاری

در الف‌بای فارسی گرفته شده از عربی تنوین نصب به سه شکل نوشته می‌شود: اً، ـاً، ءً [۱]

کاربردهای معنایی

  • تا: ابداً؛ تا ابد.
  • از: اصلاً؛ از اصل.
  • علی ال: غفلتاً؛ علی الغفله.
  • از روی: ارفاقاً؛ از روی ارفاق. لطفاً؛ از روی لطف. علماً؛ ازروی علم. تفضلاً؛ از روی تفضل.
  • بال: فرضاً؛ بالفرض.
  • به: تدریجاً؛ به‌تدریج.
  • فی ال: فوراً؛ فی الفور.
  • برحسب: اتفاقاً؛ برحسب اتفاق. و این نصب در همه جا در قافیه اشعار به «آ» تبدیل می‌شود.[۲]

دیدگاه‌های مختلف

  • استفاده از تنوین در واژه‌های فارسی یا با منشایی غیر از عربی نادرست شمرده می‌شود. از نظر بسیاری از کارشناسان زبان فارسی واژه‌هایی مانند: «گاهاً»، «تلفناً»،... نادرست است. ابوالحسن نجفی در غلط ننویسیم می‌نویسد:« تنوین قیدساز مخصوص کلمات عربی است و الحاق آن به واژه‌های فارسی یا به واژه‌های مأخوذ از زبان‌های فرنگی غلط است. از استعمال ترکیب‌هایی چون دوماً، جاناً، گاهاً، ناچاراً، تلفناً، تلگرافاً و نظایر این‌ها باید مطلقا پرهیز کرد.» .[۳]
  • برخی هنگام نوشتن فارسی با الف‌بای گرفته شده از عربی از حرف نون به جای تنوین استفاده می‌کنند و از کاربرد تنوین اجتناب می‌ورزند. برای مثال می‌نویسند:«مثلن»، [۴] نوشتن تنوین نصب به‌صورت «نون» از دیرباز مطرح بوده است چنان که محمدپروین گنابادى مى‌نویسد: «مرحوم صادق هدایت معتقد بود به فرض بخواهیم كلمه‌هاى تنوین‌دار را به كار بریم، براى اینكه به آنها رنگ فارسى ببخشیم باید آنها را همچنان كه تلفظ مى‌شوند بنویسیم تا این همه گرفتارى‌هاى املایى از میان برود.»[۵]
  • بعضی از کارشناسان زبان فارسی اعتقاد دارند نباید از تنوین در زبان فارسی استفاده کرد چون دخالت نحوی در زبان است. به جای آن باید از ساخت فارسی عبارات بهره برد. برای مثال نباید گفت«مثلاً» و بهتر است از همان «برای مثال» استفاده کرد. داریوش آشوری در این باره می‌نویسد:«راهِ حلِ درستِ مسأله نه تغییرِ شکلِ نگارشیِ این تکواژِ وابسته‌یِ (bound morpheme) قیدساز از [-اً] عربی به [-ن]-ِ فارسی، بلکه بازگشت به ساختارِ درست و سالمِ ساختمانِ قید در زبانِ فارسی ست.»[۶]

پانویس

  1. دستور خطّ فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، صفحهٔ ۲۰
  2. علی‌اکبر دهخدا، جلد ۱ صفحه‌ٔ ۲۳۷
  3. ابوالحسن نجفی، صفحه ۱۱۷
  4. جست‌وجوی "مثلن" در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۸۵ با متور جست‌وجوی گوگل به بیش از بیست و هشت هزار یافته منتج شد.
  5. افشین دشتی
  6. داریوش آشوری
‎‎

منابع

  • دهخدا، علی‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا جلد ۲ شماره مسلسل ۱. تهران: چاپخانهٔ مجلس، ۱۳۲۵.
  • نجفی، ابوالحسن. غلط ننویسیم، فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی. چاپ دوازدهم، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۴، 7-0559-01-964، ‏۱۱۷.
  • دستور خطّ فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی. چاپ پنجم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۸۵، ۳-۱۳-۷۵۳۱-۹۶۴ ISBN. ‏، وب‌گاه
  • دشتی، افشین. «بررسی سه پیشنهاد در شیوه نگارش خط فارسی، حتا مثلن خاهر». روزنامه شرق. چهارشنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۳.سال اول ۲۲۸، ادبیات.
  • نگاهي به یک مقوله‌یِ زبانی: داستانِ تنوین، وب‌گاه جستار

جستارهای وابسته

پیوند به بیرون

   Advertizing ▼

 

All translations of آ


sensagent's content

  • definitions
  • synonyms
  • antonyms
  • encyclopedia

Webmaster Solution

Alexandria

A windows (pop-into) of information (full-content of Sensagent) triggered by double-clicking any word on your webpage. Give contextual explanation and translation from your sites !

Try here  or   get the code

SensagentBox

With a SensagentBox, visitors to your site can access reliable information on over 5 million pages provided by Sensagent.com. Choose the design that fits your site.

Business solution

Improve your site content

Add new content to your site from Sensagent by XML.

Crawl products or adds

Get XML access to reach the best products.

Index images and define metadata

Get XML access to fix the meaning of your metadata.


Please, email us to describe your idea.

WordGame

The English word games are:
○   Anagrams
○   Wildcard, crossword
○   Lettris
○   Boggle.

Lettris

Lettris is a curious tetris-clone game where all the bricks have the same square shape but different content. Each square carries a letter. To make squares disappear and save space for other squares you have to assemble English words (left, right, up, down) from the falling squares.

boggle

Boggle gives you 3 minutes to find as many words (3 letters or more) as you can in a grid of 16 letters. You can also try the grid of 16 letters. Letters must be adjacent and longer words score better. See if you can get into the grid Hall of Fame !

English dictionary
Main references

Most English definitions are provided by WordNet .
English thesaurus is mainly derived from The Integral Dictionary (TID).
English Encyclopedia is licensed by Wikipedia (GNU).

Copyrights

The wordgames anagrams, crossword, Lettris and Boggle are provided by Memodata.
The web service Alexandria is granted from Memodata for the Ebay search.
The SensagentBox are offered by sensAgent.

Translation

Change the target language to find translations.
Tips: browse the semantic fields (see From ideas to words) in two languages to learn more.

 

5270 online visitors

computed in 0.047s

I would like to report:
section :
a spelling or a grammatical mistake
an offensive content(racist, pornographic, injurious, etc.)
a copyright violation
an error
a missing statement
other
please precise: